یالثارات نباشیم!
330 بازدید 1395/05/12درجامعهای که دهقان و ثروتمند گزارشی از حال یکدیگر ندارند و از انسانیت تنها نامش را بردوش میکشیم؛ ”دستها قولها را فراموش میکنند“ میتواند ما را به خودمان و هدف پاک آفرینشمان یادآوری کند. داستانی که برگرفته از حقیقت دردناک خیلی از آدمهای اطرافمان است که بهعلت نداری و تهیدستی، سالهای زیادی در کُنج تنهایی و خلوت خود فراموش شدهاند. خیلی از آنها شرافتمندان با شهامتی هستند که برای حفظ آبرو سکوت کردهاند و اگر روزی زیر فشار سختیهای زندگی به تهخط برسند و مجبور شوند از روی ناچاری فریاد بکشند، هیچکس صدایشان را نخواهد شنید و یا اطرافیانشان نقش کر و لالها را بازی میکنند.
این نمایش در واقع مهمترین و اصلیترین منبع رشد یا بالعکس، اُفول جامعهی امروزی ما را نشان میدهد که برای بهدست آوردن آن حاضر است دست به هرکاری بزند. شاید طبق مثال گذشتگانمان، پول چرک کف دست باشد و برای دلگرمی هم که شده خود را گول بزنیم که داشتنش خوشبختی نمیآورد؛ اما نداشتنش حتما بدبختی به بار میآورد و این منطقیتر به نظر میرسد؛ چراکه فقر همهچیز را پوچ میکند، حتی عشق را...
اما باید گفت؛ دارا و ندار بودن فقط در ثروت نیست که برایمان مرض آلزایمر میآورد؛ بلکه میتواند در یک مقام، غرور، حسد، دشمنی و خیلی از خصلتهای بد نیز آشکار شود.
اینکه از حمایت آثار فرهنگساز و مؤثر در جامعه، آنهم بهعنوان عضوی از خانواده هنرمندان صرفنظر میکنیم؛ یعنی ما نیز به هنر، فرهنگ، مردم و حتی خودمان خائنیم و به نوبهی خود یک یالثاراتیم!
بیشک همین فاصلههاست که به یک کاغذپاره جرأت میدهد تا هرآنچه که شایسته خود میباشد را به سمت محبوبان هنری مردم نشانه بگیرد!!!
پس یالثارات نباشیم و از آثار فرهنگی حمایت کنیم تا تلنگری باشد برای اثربخشی مثبت آن در جامعه...
← بهقلم راتینرها | مجتبیجعفری