شیرین ترین شب پاییزی
408 بازدید 1394/07/10باز به خاطراتم رجوع میکنم...
نه برای توقف در گذشته و کز کردنم در گوشه ای با بغض...
بلکه برای زدن یک تابلوی ایست جلوی اشتباهاتم... برای تغییر در رفتار و باطنم به نیکی... برای خوب بودن و تقدیم محبتم به انسان ها... برای در آغوش کشیدن انسانیت واقعی... برای درک معنای حقیقی عشق... برای حک تبسم و نشاندن لبخند بر روی لب ها... برای قدرشناسی داشته های امروز و بخشش گذشته های تلخ... و برای پاکسازی این دل از کینه و دشمنی و رسیدنم به رفاقت و دوستی ها...
من به خاطراتم رجوع می کنم... همان آغوش ها، لبخندها و گاهی هم اشک ها و استرس ها...
نمی دانم شبی مثل امشب که اولین باران پاییزی نیز به باریدن گرفته بود، به ذهنم خطور می کرد که سال ها بعد تلخترین خاطره ی شیرین عمرم باشد؟!!!
/مرد بارونی - راتین رها/
زیبا و غمگین.ان شالله به خواسته ی دلت برسی از صمیم قلب خالصانه برات دعا میکنم داداش گلم.gif)
.gif)