زخمهای معبودم!
302 بازدید 16 / 12 / 1396خدا را دعوت كردم تا باهم بر سر سفره مهماني، چاي بخوريم… دلش از آدمها خون بود!
گفتم پرودگارا! شما در آسمانها بر تخت معبودي خويش و ابرهاي رحمت نشسته ايد و خدايي مي كنيد؛ پس انسانها را به چه كار؟!!! رهايشان كنيد به حال خويش تا جهنم و بهشتي را كه برايشان تدارك ديده ايد، خود با أعمالشان برگزينند.
خداي بزرگ پاسخ داد: در سرشت ذاتي هربنده اي كه آفريده ام، تكه اي از روحم را به او بخشيده ام. حال هركدامشان كه معصیت كنند، انگار تكه اي از وجود مرا زخمي نموده اند.
تازه فهميدم كه زخمهاي تن معبود الهی براي چه است؟!!!
#مرد_بارونی - ۱۳۹۶/۱۲/۱۶