برای شنیده شدن...!
303 بازدید 1397/02/05شدهایم جانورانی که برای پیدا کردنمان پی گرفتنِ مسیرِ پریز تا تختِخواب کافیست! آنجاست که قلاده ماهم در یک کابل و یک آداپتور خلاصه شده است. این پهلو آن پهلو شدن زیرِ لحافی که آنقدر اکسیژنهای تکراریاش را دم و بازدم کردهایم که بوی تعفن گرفتهاند! ظلماتی که در آن چشمانمان کاسهی خون استُ دستانمان اقیانوسِ عرق!
و حسِ تشنهای که در رگهایمان جریان دارد!
جریانی که از تلاش ما برای شنیده شدن نشات میگیرد.
جریانی که تنها با نواختنِ محتویاتِ ذهن، انگشتان را روی کیبورد میرقصاند!
حال چه درست و چه نادرست!
به قلم: امیر زراعتکار
طراح عکس: محمد روشنیان