راتین رها: من اهل آن سرزمینم که هر روزش نوروز است / تبریک نوروز 1394
279 بازدید 1393/12/29من با جمعه ها ميانه ام شكراب است...
اين جمعه ها بي رحمند... نه خبري از آينده ي با تو بودن ميدهند و نه گذشته ات را از ياد ميبرند...
جمعه يعني نبودن تو... جمعه يعني بيقراريهاي من... جمعه يعني روز مرگ اعتماد و باورهاي من... جمعه در يك كلمه يعني انتظار... يعني جدايي... يعني خاطرات بي رحم... يعني رفتن مرتضي پاشایی...
امسال با جمعه آمد و با جمعه هم رفت؛ اما اين جمعه هاي تكراري هيچگاه با آمدنت از اين يكنواختي در نيامدند...
خسته ام... كجايي؟؟؟ كجايي تا آرام اين دل بيقرارم شوي؟ كجايي تا سر روي شانه هاي معطرت بزارم و بغضم بشكند!!!
... بغضم بشكند و گلايه كنم از مردماني كه مرده پرستند... از مردمانی که قدر بودن ها را نمی دانند... از مردمانی که فقط میخواهند زهر بزنند... پس کی می آیی آرام جانم...؟ عهدنامه ام هنوز بی امضا مانده است... دیگر بیا که خسته ام...
...من دیگر متعلق به اینجا نیستم... من متعلق به مدینه ای هستم که آدمهایش از حسد، حرص، طمع، آهن پرستی، دو رنگی و دروغ به دورند... من متعلق به آنجایی هستم که افتخار آمیز فریاد بزنم بهشتی ام... نه اهل این جهنمی که قلبها تیره و کدر است... من اهل آن سرزمینی ام که هر روزش نوروز است و آدمهایش همیشه عاشق و مهربانند... هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز... /راتین رها/