نمیدونم توی این وضعیت فلاکتبار اقتصادی مملکت که خیلی از باباها شرمنده زنو بچهاشون هستن، باید روز پدر رو تبریک گفت یا تسلیت؟! اما امیدوارم سایه باباها همیشه بالا سرمون برقرار باشه که بیتردید یه کوه محکم و قرصن واسمون…
بابای من روز عقد وقتی با خانواده همسرم اومدیم خونه، از فرط خوشحالی زد زیر آواز و ترانه «لب کارون» که توأم با خاطرات جوونیش بود رو خوند و بیتردید این نهایت عشق یک پدر رو نسبت به فرزندش نشون میده که خیلیا محبتش رو توی پول و مقام میدونن… میگفت زمان جنگ چندینبار از تلویزیون اومدن دنبالش که بره واسه رزمندهها مثل آهنگران و کویتیپور بخونه؛ ولی به خواستهاشون دست رد میزنه! اگر قبول میکرد شاید منم امروز یه آقازاده بودمو داشتم تور کنسرتای نوروز امسالمو برای اروپا و آمریکا میبستم و همین دوسهتا بدخواهی هم که دارم هم از طرفدارای پروپاقرصم میبودنو هی با افتخار التماسم میکردن تا یک کلاس موسیقی و اجرا هم توی شهر خودم بزارم. اما اون هیچوقت شرافت خودش رو زیر پا نذاشت تا الگوی امروز من بشه و بفهمم برای اینکه یک هنرمند واقعی باشم و توی دلا عمیقا جاشم، نباید با پاچهخواری و چربزبونی هویت و رسالتم رو به هر چیزی ترجیح بدم؛ بلکه باید این مسیر هنری رو با تلاش و نون بازوی خودم جلو ببرم تا این مردم حامیانم باشند نه چندتا مافیا و پولپرست!!!
ششم فروردین؛ زادروز زرتشت و روز پدر شادباش و خجسته باد.
#مردبارونی - ۱۳۹۸/۱/۶
پ.ن: الکی خواننده نشدیم. ارثی و ذاتی صدامون قشنگه... 😝😁😍😘
ماشاالله خدا حفظش کنه