خودم کافیست
188 بازدید 23 / 10 / 1399سالهاست که یاد گرفتهام فقط خویش را به آغوش بکشم و نوازش کنم. شبهای دلتنگی در تنهایی و سکوتم بغض کردم و برای پروردگارم عشوه آوردم تا شاید مرا بغل کند که او نیز مانند بندگانش نازم را نخرید تا بفهمم فقط این منم که میتوانم بهتنهایی هدفم را پیش ببرم و با تکاندن خاک جامانده از زمین خوردنهای روی لباسم، دست بر زانو برخیزم تا زندگی و آیندهام را زیباتر از پیش بسازم.
روزی شعارم این بود که «ما خدا را داریم» و «خدا با ماست»؛ اما امروز میگویم من خودم را دارم و این «من» تنها برای خودم کافیست. همانطور که این سالها در مسیر هدفم درد کشیدم، شکستم و زمین خوردم اما اجازه ندادم که کم بیاورم؛ دیگر نیز نخواهم گذاشت تا از خود دور شوم. حتی اگر خداوند تقدیرم را چیزی غیر از آرزوهایم نوشته باشد، من آن را به نفع خویش تغییر خواهم داد. مگر آنکه بمیرم... آری! خودم برایم کافیست.
راتین رها - ۱۳۹۹/۱۰/۲۳